درخشش قطره باران

این سایت با هدف نشر اطلاعات به هم نوعان ساخته شده است. امیدوارم برایتان مفید و لذت بخش باشد.

درخشش قطره باران

این سایت با هدف نشر اطلاعات به هم نوعان ساخته شده است. امیدوارم برایتان مفید و لذت بخش باشد.

موسیقی و اثرات منفی و مثبت آن

چهارشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۱۳ ق.ظ

تاثیرات فیزیکی نت
موسیقی دردها را التیام می دهد. در یک تحقیق که در سال ۲۰۰۶ در کشور آمریکا انجام شد مشخص شد که موسیقی می‌تواند درد ناشی از آرتروز مفاصل را نیز کاهش دهد(نشریه تخصصی پرستاری آمریکا شماره ۵۴ صفحه ۵۵۳)


گوش دادن به موسیقی می تواند به آن هایی که آلزایمر دارند و به کاهش فشار خون ( ‌با کاهش دادن فشار خون خطر سکته های مغزی و سایر عوارض آن کاهش می‌یابد )، افزایش ایمنی انسان، کاهش تنش در عضلات و اینکه موسیقی به ایجاد و حفظ سلامتی انسان کمک می‌کند.

تاثرات روحی و روانی  پیانو
گوش کردن به موسیقی سبب می گردد که هورمون سرتونین با سرعت بیشتری تولید شود. ترشح این هورمون سبب می گردد که ما احساس خوبی داشته باشیم، بنابراین افزایش تولید آن به شاد شدن ما و کم کردن سطح استرس در ما کمک می کند. از آنجایی که کاهش سرتونین منجر به افسردگی می گردد ، موسیقی با بوجود آوردن احساسات خوب در انسان مانع از افسرده شدن ما می گردد.

دکتر سمیرا فرجی، فوق تخصص روان شناسی در گفتگو با خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران گفت: موسیقی های آرام مانند موسیقی کلاسیک آرامش بخش است.احساسی که از آن ۳۰ دقیقه گوش دادن موسیقی بوجود می آید معادل آرامشی است کە از خوردن یک قرص (والیوم) حاصل می گردد.

وی اذعان داشت: از آنجا که در این نوع موسیقی، شعری وجود ندارد، ملودی و ریتم آهنگ است که تاثیر گذار است و هر دو نیمکره مغز را درگیر جریان خود می کند.

فرجی اظهار داشت: بر طبق تحقیقات مشابه، موسیقی ممکن است اثر منفی نیز داشته باشد بر حسب اینکه موسیقی را خوب یا بد گوش بدهیم و می تواند تاثیر مثبت یا منفی در بدن اعمال کند. در این روش بیشترین تاثیر عملکرد در جهت برانگیختن و تاثیر واکنش های عاطفی و ذهنی است.

فرجی در پاسخ به این که چه نوع بیماری هایی با موسیقی درمان می شوند گفت : بطور کلی عمدتا بیماری هایی که به نحوی با مسائل روانی فرد در ارتباط می باشند یا حالات روانی می توانند نقش موثری در بهبود آنها داشته باشد. همچنین بیماری های جسمی که منشأ روانی دارند با این روش بهبود پیدا می کند.فرجی در پایان ادامه داد: در بیماری هایی از جمله جنون جوانی (اسکیزوفرنی)، اختلالات خلقی (مثل افسردگی و شیدایی، اختلالات روحی دوران کودکی موسیقی درمانی می تواند به خوبی مکمل یا حتی جایگزین درمان سنتی شود.

 

موسیقی و امواج مغزی

تحقیقات نشان داده است که موسیقی می‌تواند امواج مغزی را با خود همراه کند بطوریکه هر نوع از موسیقی، باعث می‌شود که امواج مشابه با آن در مغز ایجاد شود .

ضربه‌های تندتر در موزیک باعث افزایش دقت و تمرکز می‌شوند و گامهای آهسته تر باعث آرامش بیشتر می‌شوند.همچنین مشخص شده است که اثر موسیقی بر مغز انسان حتی پس از قطع شدن آن نیز ادامه دارد .

موسیقی و تنفس و ضربان قلب

با ایجاد تغییر در امواج مغزی، عملکرد سایر اعضای بدن نیز تغییر می‌کند . این تغییرات توسط سیستم اعصاب خودکار ( سمپاتیک و پارا سمپاتیک ) اعمال می‌شود. و این نوع دستگاه عصبی می‌تواند تنفس و ضربان قلب را تند تر یا کند تر کند. بنابراین موسیقی می‌تواند از آثار مزمن استرس ها بر بدن پیشگیری کند .

اثر بر ذهن انسان
موسیقی می‌تواند باعث ایجاد تفکر مثبت در ذهن انسان شود و به همین دلیل می‌تواند در درمان افسردگی و اضطراب موثر باشد و جلوی آثار مخرب استرس را بر بدن بگیرد و قدرت خلاقیت و خوش بینی را افزایش دهد .

رابطه موسیقی و هوش

در یک مطالعه، تأثیر موسیقی در ارتقاء ضریب هوشی مورد بررسی قرار گرفت. دانشمندان دریافتند که کورتکس بخش صوتی (شنیداری) نیمکره راست موسیقی‌دان‌ها نورون‌های خاکستری بیشتری نسبت به افرادی که موسیقی‌دان نیستند دارد. دانشمندان تصور می‌کنند چنین تفاوتی نمی‌تواند ژنتیکی باشد و تنها می‌تواند در اثر تکرار و استفاده از این نقاط مغز اتفاق افتاده باشد. اخیراً چنین تفکری به وجود آمده که گوش دادن به موسیقی کلاسیک، بخصوص آهنگ‌های «موزارت» تأثیری روی عملکردهای شناختی دارد. به طور کلی تحقیق این دانشمندان نشان داد که گوش دادن به هر موسیقی‌ای که برای فرد خوشایند باشد، تأثیر مثبتی روی شناخت‌های او دارد.

نتیجه
تحقیقات وسیعی که در این زمینه انجام شد، باعث شد که از موسیقی به عنوان یک ابزار قدرتمند در درمان برخی از بیماریها استفاده شود .درمان با موسیقی هم می‌تواند از طریق شنیدن موسیقی باشد و هم از طریق نواختن آن .
در روش نواختن موسیقی اجباری نیست که موسیقی نواخته شده، دارای قابلیت بالا و یا کلاسیک باشد نکته مهم این است که این موسیقی برخاسته از قلب و احساسات شما باشد .
یک موسیقی مناسب می‌تواند بین ذهن و جسم شما تعادل برقرار کند و از سوی دیگر یک موسیقی منفی یا نامناسب می‌تواند شما را سرشار از نفرت کند و به شما آسیب روحی و جسمی‌بزند .

برخی از موسیقی ها می‌توانند حالات ترس را در انسان القا کنند و این حالت ایجاد شده می‌تواند جسم انسان را دچار آسیب و یا عدم تعادل کند. مانند موسیقی هایی که در فیلم‌‌های ترسناک از آنها استفاده می‌شود)

برخی از صداها مانند صدای مته ها می‌تواند دستگاه شنوایی انسان را دچار آسیب بکند .موسیقی های ناموزون و شعر هایی که حس نفرت را در انسان ایجاد می‌کنند و یا صدا های ناموزون می‌توانند به جسم و روح انسان آسیب بزنند .ما باید مراقب اثرات منفی صداهای خشن و موسیقی های منفی باشیم و با این نوع از صداها با موسیقی مثبت و ایجاد کننده احساسات فراتر از عشق باشیم .

موسیقی یک ابزار قدرتمند بهبودی و سلامت انسان است . چون با درونی ترین و اصلی ترین مفهوم انسانیت ارتباط برقرار می‌کند، با روان انسان .با موسیقی ما می‌توانیم ارتباط خود را با خالق قدرتمند و شفا دهنده خود به یاد آوریم. ما می‌توانیم با آوای شفا بخش موسیقی از سلامتی و زندگی خود لذت ببریم .

لازم به ذکر است که موسیقی، یک علم گسترده بوده و برای تحقیق و اظهار نظر در مورد اثرات آن بر سلامتی انسان ما نیازمند همکاری نزدیک بین اساتید موسیقی و علوم پزشکی هستیم .و نکته جالب این است که متن فوق از یکی از سایت های معتبر دنیا از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه شده است .

مطالعات تازه دانشمندان نشان می دهد ذهن انسان به شدت گرایش به سمت فکر کردن به اتفاقات ناخوشایند دارد و به همین سبب اشخاص بیشتر به سمت رفتارهای غمگین گرایش دارند. به گزارش خبرنگار کلینیک باشگاه خبرنگاران؛ موسیقی غمگین سبب “وحدت حسی” میان انسان و اطرافیانش می گردد و اشخاص با شنیدن “موسیقی غمگین” بیشتر احساس همدردی می کنند و اتفاقات اجتماعی را برای خود تجزیه و تحلیل می کنند. بررسی ها نشان می هند، وقتی اشخاص حال روانی شان بسیار خوب است بیشتر با موسیقی ارتباط برقرار کرده و کمتر به کلام آن توجه می کنند اما وقتی حال روانی شان خوب نیست بیشتر به کلام آن توجه می کنند.

نتایج مطالعات نشان می دهند دانشمندان با انجام آزمایشاتی دریافتند هنگامی که اشخاص به صورت دسته جمعی به موسیقی گوش می کنند مهر و محبت در بینشان افزایش می یابد و صمیمیت در آن ها بیشتر می گردد اما این میزان نباید در حدی باشد که سبب افسردگی و “تنش روحی” در انسان ها شود.

موسیقی و غنا

غنا در فقه به نوع خواندنی که حرام باشد ؛ اطلاق می گردد نه موسیقی حرام.

تاثیرات آن بر روح و روان :

گمراهی و غفلت ازخدا ، گرایش به فساد، سوء عاقبت ، قساوت قلب ، از بین رفتن حیا ، از بین رفتن قوّة تفکّر، افسردگی ، نزول بلاهای ناگهانی و عدم استجابت دعا.

غنا در احادیث
 
بی تفاوت شدن نسبت به ناموس / ایمن نماندن از مرگ و مصیبت ناگهانی /
  قبول نشدن دعاها / خانه ای که در آن غنا باشد ؛ از رحمت الهی دور مانده و فرشتگان بر آن داخل نمی شوند /  پیدایش نفاق در دل ها  /  خیر و برکت از خانه می رود /
سوق داده شدن انسان به سوی گناه زنا  از میان رفتن حیا  /  زیاد شدن غریزه ی جنسی / نابود شدن مردانگی.

      از نظر پزشکان و دانشمندان ، مطلق موسیقی ، چه از نظر فقهی حرام باشد یا حلال باشد ؛ اثرات منفی فراوانی بر روح و روان آدمی وارد می سازد. در این باره آمده است :
«
تمام کسانی که با موسیقی سر و کار داشته اند ، به نسبت ارتباط آن ها با موسیقی به روان و جان خود صدمه زده و 98% از موسیقی دانان به مرض های روانی و قلبی درگذشته اند و به حالت طبیعی از دنیا نرفته اند .... در بعضی موارد استثنایی ممکن است موسیقی دانی به عمر طبیعی رسیده و با مرگ طبیعی مرده باشد ؛ زیرا آن موسیقی دان ، در کار تعلیم موسیقی یا امور تنظیم برنامه های موسیقی بوده و در معرض موسیقی قرار نگرفته است.
 
 در کتاب موسیقی از نظر دین و دانش سرگذشت ناگوار چهل تن از موسیقی دانان مشهور از کتاب ها و مجلات معتبر نقل می شود ؛ که در اینجا به چند مورد اشاره می کنیم :

1-      اسحاق موصلی(معروف به ابن ندیم و موسیقی دان ایرانی تبار خلفای عباسی) عاقبت کور شد و به مرض اعصاب مرد.

2- لئوناردو وارندر برابر چهارصد نفر در اپرای متروپولتین افتاد و سکته ی مغزی کرد و مرد.
 
دیمیتری مترو پولوس (آهنگ ساز یونانی) در حال اجرا در اُپرای لاسکالای به سکته قلبی درگذشت.

3-      ابوالحسن صبا(آهنگ ساز و نوارنده ی برجسته ی ایرانی) در اثر سکته ی قلبی و اختلال درجه ی فشار خون درگذشت.

4-      آنتون دووراککارش به جنون و دیوانگی کشید و مرد.

5-       نیچه(وی علاوه بر فلسفه ، پس از آشنایی با  ویلهلم ریچارد واگنر- آهنگساز و رهبر ارکستر- در موسیقی نیز فعّالیت هایی داشت و قسمت دوم کتاب تولّد تراژدی ، با دنیای موسیقی سر و کار دارد) به جنون و دیوانگی مبتلا شد و از ضعف اعصاب مرد.

6-       لودویگ وَن بتهون(موسیقی دان برجسته ی آلمانی و تأثیر گذارترین شخصیت موسیقی دوران کلاسیک و رمانتیک) در26 سالگی کر شد و تا آخر عمر از بیماری اعصاب رنج می برد.

7-       ولفانگ آمادئوس موتزارت(آهنگساز اتریشی و از بزرگترین آهنگ سازان موسیقی کلاسیک) گاه و بی گاه دچار تشنّج می شده و بیماری های روانی فوق العاده ای داشت و در 36 سالگی مرد.

8-      نیکولای ریمسکی کرساکف(آهنگساز و آموزگار موسیقی روس) دچار حمله و مرض اعصاب بود و در اثر همین حمله ها مرد.

9- پرگولزی(یکی از آهنگسازان اوایل دوره ی کلاسیک) ضعف اعصاب داشت و در 26 سالگی مرد.

10-      فرانتس شوبرت(آهنگساز برجسته ی اتریشی در دوران رمانتیک) اختلالات روانی داشت و دیوانه شد و در 31 سالگی مرد.

11-    نیکلای دو گرینی(نوازنده ی فرانسوی) اختلالات روانی داشت و در 32 سالگی مرد  .


به طور کلی موسیقی اثرات درمانی دارد یا مخرب است؟

ممکن است این سوال ذهن شما را در گیر کند که بعضی معتقدند موسیقی اثرات مخرب و مخدر دارد و اثر سوئی روی روح و روان می گذارد در حالی که بعضی دیگر می گویند موسیقی مثل دارو است و برای مثال در درمان بیماری هایی مثل آلزایمر مفید است؛ کدام گروه حق را می گویند؟

همانگونه که می دانید، از بدو خلقت انسان، نیازهای متنوعی (اعم از جسمی و روانی) با او همراه بوده که برای برآورده ساختن این نیازها و سازگاری با محیطش به ابزارهایی نیاز داشته است. هنر به عنوان یکی از وسایل اولیه سازگاری بشر در خدمت نیازهای کمال جویی و زیبا طلبی و از طرف دیگر، آرامبخش ناراحتی ها و سختی های زندگی او بوده است. موسیقی، شکلی از هنر است که احساس، عاطفه، ادراک و شناخت انسان را بدون نیاز به تکلم و زبان منتقل می کند. استفاده بشر از موسیقی، امری آسان و قابل دسترس بوده است، چون ریتم و ملودی، به عنوان دو رکن اساسی موسیقی، در سرشت انسان وجود داشته و از طرفی آواگری ها و حرکات ریتمیک نیز نیازی به تکلم نداشته است. از این رو در بیشتر قبایل ابتدایی مراسم و آیین های مختلف موسیقیایی که وسیله ای برای ابراز همبستگی جمعی و از بین بردن ترس ها و غم ها و ایجاد آرامش و شادی و اراده در بین افراد قبیله بوده برگزار می شده است.
موسیقی زبان آرزوها، انتظار ها و عواطف بشری است و هر قوم و ملتی بر حسب ویژگی های عاطفی و فرهنگی خود، موسیقی خاصی دارد. با درک موسیقی، عواطف زیبا، همدردی و تفاهم بیشتر قلبی میسر خواهد شد.
درباره گرایش به آهنگ های دلنشین می توان گفت: چنین گرایشی طبیعی است و نیاز پاسخگویی را می طلبد. اما باید دانست چگونگی پاسخگویی به غرایز ابتدایی و نیازهای درونی تا میزانی مشترک میان تمامی اقوام و فرهنگ ها و پیروان ادیان است. تفاوت از آنجا آغاز می شود که برای رفع این نیاز درونی و مشترک، نوشیدنی های متنوع پیشنهاد می شود. اینجاست که نظریه های انسان شناختی و فاکتورهای اقتصادی , سیاسی , فرهنگی رخ می نماید و کنش ها و واکنش ها بروز می کند. پیچیدگی ها و ابهام ها آنگاه فزونی می یابد که در عصر ارتباطات و دهکده جهانی، تنوع پاسخگویی به نیازها بسیار فراوان می شود و پاسخگویی به نیاز اصیل و طبیعی بدون عوارض جانبی و ضرر، کاری بس دشوار می باشد و تلاش همگانی را برای انتخاب صحیح و یا پیدا کردن جایگزین می طلبد.
امروزه یکی از کارکردهای مثبت موسیقی، کمک به درمان برخی آسیب های جسمی و روانی است. شاید تا کنون مطالبی در روزنامه ها، مجلات، محل کارتان یا در بین مردم درباره موسیقی درمانی خوانده یا شنیده باشید. از ابتدای تاریخ، بشر از موسیقی برای شفای بیماران استفاده می کرده است. برای مثال؛ ریتم طبل ها در مراسم شفابخش جادوگران و درمان گران نقش مهمی داشته است.
ارسطو و افلاطون نیز از موسیقی به عنوان روشی برای درمان استفاده می کردند. ارسطو می گوید: از موسیقی می توان در بسیاری از شئون زندگی، تربیت، سرگرمی، درمان، خوشگذرانی و تعدیل احساسات و عواطف استفاده کرد. (منتهی تصریح می کند که گرچه پر کردن اوقات فراغت، امری لازم است، لیکن باید با نوعی از موسیقی مفید و تعالی بخش پر شود). از آن زمان به بعد رگه‌هایی از استفاده از اصوات و آهنگها برای درمان بیماریهای مختلف بکار رفته است. اما در قرن بیستم فکر رسمی استفاده از موسیقی برای درمان مصدومین جنگ جهانی اول آغاز شد و هر چند استفاده از این روش درمانی با مشکلاتی همراه بود که با قدم هایی که برداشته شد، بتدریج این شاخه درمانی تکامل یافت و انجمن های متعددی تشکیل گردید. بطوری که در سال 1944 اولین برنامه آموزش موسیقی درمانی در جهان در دانشگاه میشیگان آغاز شد.
در سال 1950 انجمن موسیقی درمانی آغاز به کار کرد. در سال 1971 انجمن موسیقی درمانی آمریکا یا AAMT آغاز به کار کرد. در سال 1985 فدراسیون جهانی موسیقی درمانی در سطح بین المللی به ثبت رسید. انجمن موسیقی درمانی ایرانی با اهداف بالا بردن سطح آگاهی افراد از فرآیند موسیقی درمانی و فواید آن و بالا بردن امکانات تخصصی برای استفاده از این شیوه درمانی فعالیت خود را آغاز کرده است. محورهای اصلی برنامه‌های موسیقی درمانی شامل شنیدن موسیقی متناسب و آرام بخش و نواختن موسیقی در گروههای منظم و یا انفرادی، خواندن آوازها ، ترانه‌های فردی و یا گروهی می‌باشد.( daneshnameh.roshd.ir شبکه ملی مدارس ایران (دفتر توسعه فناوری اطلاعات آموزشی وزارت آموزش و پرورش )
در موسیقی درمانی با استفاده از موسیقی، که یک رسانه هنری خلاق است، به افراد دارای مشکلات گوناگون، به منظور دستیابی به بهداشت روانی و جسمی آنان کمک می شود. موسیقی درمانی در درمان افرادی که ناتوانی های مختلفی از جمله عقب ماندگی ذهنی، تأخیر یافتگی رشدی، معلولیت جسمی، بیماری روانی و... داشته اند، به طور موفقیت آمیزی جواب داده است.
امروزه از تأثیر و فواید موسیقی در مراحل مختلف رشد و زندگی انسان (از دوره جنینی تا سالمندی) گیاهان و جانوران سخن به میان می آید، و از تغییرات آن بر روی سیستم های حسی حرکتی، هیجانی-عاطفی، ترشح غدد، هوشیاری و آگاهی و شناخت فرد بحث می شود.
تحقیقات انجام شده ، نشان می‌دهد که موسیقى به میزان قابل توجهى در تسکین درد و تقلیل وضعیت بحرانى بیمارانى که در بخش آى.سى.یو بسترى بوده‌اند، تأثیر داشته است. سامانه اعصاب انسان به محرکهاى موزیکال پاسخ مثبت می‌دهد و عملا موسیقى در تغییر حالت بیماران مؤثر است. استفاده از موسیقى باعث آرامش روحى ، بهبود وضعیت ذهنى ، کاهش اثرات استرس هاى وارده می‌شود و به افراد در برقرارى ارتباط ، اتحاد و تطابق کمک می‌کند. موسیقی قادر است زمان بهبودی بیماران را تسریع کند، همانطور که بیماران مثبت اندیش بسیار سریعتر از بیماران منفی گرا معالجه و درمان می شوند. البته موسیقی را نباید به عنوان اصلی ترین وسیله درمانی برای درد در نظر گرفت، بلکه باید همراه با راه اصلی درمان به گوش بیمار برسد تا به بهبودی او کمک کرده و آن را تسریع بخشد.
البته دانشمندان بر این عقیده اند که هر موسیقی و آهنگی مناسب فرد نیست، بلکه هر انسان موسیقی متناسب با خود و ارگانیک خود دارد که با آن احساس آرامش می کند و غیر آن، جز تخریب جسم و روان او را بدنبال ندارد.
بیان این نکته لازم است که کارکرد موسیقی در درمان، محدوده خاص زمانی و کاربردی دارد و استفاده بلند مدت و بی پروای آهنگهای مختلف بویژه آهنگهای پرتنش و هیجانی، مورد تجویز هیچ درمانگری نیست.

پرسشگر گرامی، تأثیرات منفی موسیقی نیز از نگاه دانشمندان مخفی نمانده است. در ادامه به بخشهایی از این آراء و نگاه دین به موسیقی می پردازیم.

تأثیرات موسیقى بر عقل‏
شأن و ویژگى عقل آن است که «معتدل» و «متین» باشد. یعنى با حفظِ استوارى و پختگى‏اش بتواند از چاشنى‏هاى لذت و سرور، نشاط و تلاش بهره‏مند باشد؛ اما در این میان، موسیقى آن چنان یکه‏تاز میدان لذّت و نشاط، خیال و تحریک و احساس می شود که آدمى دچار حالتِ «طَرب» مى‏شود. «طَرب» تأثیرى است فوق‏العاده! با محوریت موسیقى. این «تأثیر فوق‏العاده» باعثِ کاهش یا سلبِ جدّیّت عقل مى‏شود، و این پیشامد، باعث مى‏شود که عقل از محاسبات جدّى، دقیق و واقع‏بینانه به دور بیفتد. جوانى که موسیقى‏گرا و «طَرب‏خواه» است براى زدودنِ افسردگى‏اش، دُکمه ضبط صوت را حرکت مى‏دهد تا یکى دیگر برایش بخواند و بنوازد تا او «خوش» باشد! اما جوانِ معقول، آن گاه که در خود افسردگى مشاهده کند سعى در شناختِ عوامل پژمردگى مى‏کند تا با یافتِ آن علت‏ها، عوامل خوشىِ ماندگار یا معقول را در خود فراهم سازد. جوانِ موسیقى‏گرا، براى تحریک و برانگیختن احساس، به درمان‏هاى مجازى و آنى روى مى‏آورد. این چنین کسى که خواسته‏اش را در «موسیقى» مى‏بیند هیچ وقت به خودش، به عقلش و به اراده‏اش این زحمت را نمى‏دهد تا ببیند و بفهمد که کجاى زندگى را اشتباه محاسبه کرده و چه سنگى مقابل راهش است. آیا دوستِ ناباب او را به افسردگى کشانده؟ یا سستى در انجامِ وظایفِ دینى و الهى او را به افسردگى کشانیده؟ پس «موسیقى، عقل را به خواب مى‏برد!» یک شعار و شعر نیست. یک قانون است. یک حقیقت است و براى فهم حقائق باید چشم گشود نه اینکه چشم‏ها را بست. موسیقى عقل را به خواب مى‏برد، یعنى باعثِ اشتغالِ آدمى به امورى مى‏شود که کم‏کم باعثِ غفلت از خود، نیازها، علل و درمان‏ها مى‏شود. شما دردى دارید که درمانش تنها با اراده و تغییر شرایط ممکن است. ولى وقتى مى‏بینى نوار موسیقى آن را حلّ کرده، دیگر آن را درمانِ دردت مى‏بینى و دیگر هیچ! اینجاست که آن درد همچنان عمق و شدّت پیدا مى‏کند و شما بیشتر به نوار رو مى‏آورید ... و این روند تا آنجا ادامه مى‏یابد که از آهنگ‏هاى معمولى به تند و غربى و شرقى‏اش رو مى‏کنى.

تأثیرات موسیقى بر احساس
براى روشن شدنِ بیشتر این قسمت ، با هم سخنانِ «موراى شافِر»، نویسنده، شاعر و آهنگساز کانادائى را مى‏خوانیم:"تقریباً هیچ صدایى در جهانِ مدرن نیست که به طور مصنوعى ایجاد نشده باشد و در تملّک کسى نباشد، مثلِ موسیقى، بوق اتومبیل و سر و صداى کارگاه‏هاى ساختمانى ... و این صداهاى مصنوعى به تعبیرى برآیندِ خواست و اراده‏ گروه‏هایى خاص‏اند که مى‏خواهند اراده‏شان را اقشار دیگر جامعه تحمّل کنند... و در این هجوم بى‏امانِ صدا و فریاد و بوق، مجالى براى اندیشیدن و آرامش ذهن و فراغتِ تن و روان باقى نمى‏ماند". اینک خود قضاوت کنید که با این وجود دیگر چه شباهتى میان طبیعت و صداى مصنوعىِ موسیقى وجود خواهد داشت تا در نتیجه موسیقى، پلى باشد میانِ انسان و طبیعت؟! در ادامه گفته‏هاى وى آمده: «... از آن زمان که انسان دشت‏هاى وسیع و پهناور را به سوى کلان‏ شهرهاى پرجمعیت ترک گفت، و از آن هنگام که صداى زنگ ساعت جاى آواز خروس و صداى باد و باران را گرفت و صداى کارخانه جاىِ صداى آواز پرندگان را اشغال کرده و ما به جاى تسلیم شدن به چرت‏زدن‏هاى طبیعى با ضرب آهنگِ شتابناکِ زندگى شهرى خو کردیم، تمدّنى بنا نهاده شد که در آن فاصله بسیار کم انسان‏ها با یکدیگر خطر بروز اختلاف‏ها را افزایش داده است». این آهنگساز و شاعر و نویسنده، در ادامه سخنانش به پوچى و دور از واقعیتِ پاک بودنِ صداها و عدمِ ارتباطشان با طبیعت، مى‏پردازد و مى‏گوید: «آن چه براى ما ضرورى است، مراسمى است آرام و بى‏هیاهو که در آن جماعت گرد آمده لحظاتى زیبا را با هم سپرى کنند، بى‏آنکه براى بیان احساساتِ خود به شیوه‏هاى منحط یا ویرانگر متوسل شوند». دقت کنید و ببینید که چرا آنها که مى‏گویند «موسیقى روح را پالایش مى‏کند» و «موسیقى یک ضرورت است» و «موسیقى رازگویى و نیایش انسانِ خاکى با خداست» آن قدر که با «تار» و «سه تار» انس دارند، آیا با قرآن و مناجات و طبیعت مأنوس هستند؟ چرا از خدا سؤال نمى‏کنند که براى نزدیکى و رسیدن به تو (عرفان) از چه راهى بیاییم؟ و آیا اساساً خدا این حق را ندارد که بگوید از چه راهى مى‏توانید به من نزدیک شوید؟ چرا به خدا، عملاً این حق را نمى‏دهند که حال و هواى مصنوعى برخاسته از موسیقى را عرفانى و آرامش‏آور نداند؟ بلى، ما منکر نیستیم که موسیقى آن چنان دل و روح را مى‏لرزاند که اشک جارى مى‏شود. ولى بحث اینجاست که این حالت، چقدر مورد تأئید خداست؟ چرا مى‏خواهیم «حالت مجازى و مصنوعى» را به جاى «حالت حقیقى و معنادار» حساب کنید؟ در ادامه گفته‏هاى آهنگساز و شاعرِ کانادایى به این موضوع پرداخته شده: «... توجه به آن چه هنگامِ اجراى کنسرت‏هاى موسیقى کلاسیک در غرب مى‏گذرد، خالى از فایده نیست. آن چه در این کنسرت‏ها بسیار تعجب‏برانگیز است، جماعت شنونده‏اى‏اند که حاضرند نفس را در سینه حبس کرده و به اصواتى که هوا را به ارتعاش درآورده، گوش بسپارند. شاید این نهایتِ موفقیت در اجراى یک قطعه موسیقى باشد. اما باید یادآور شد که چنین سکوتى بیشتر از عادت ناشى مى‏شود تا از قدرتِ زیبایى». جهتِ شناخت و فهم فزون‏تر این کلام، به ادامه گفته‏هاى «موراى شافر» (آهنگساز و شاعر کانادایى) توجه فرمائید : شافِر پس از آنکه تأثیر عادت و تلقین در توجّه به موسیقى را علّتِ نهفته در رازِ گوش‏سپارى شنوندگانِ کنسرت‏ها مى‏داند، اضافه مى‏کند که: «من بارها از خود پرسیده‏ام آیا ممکن نیست که شبیه چنین مراسمى را در موقعیت‏هاى دیگرى مثلاً گوش سپارى مشترک به آواز پرندگان و یا جشن‏هاى تابستانى برپا کرد؟»( روزنامه اطلاعات، چهارشنبه، 2 آبان 1380، صفحه 5)
آرى! این است تنها گوشه‏اى از معناى این سخن ما که: «موسیقى‏گرایى نوعى تحریف و تغییرسازى است در حسّ زیبایى‏خواهى و ایجاد دگرگونى در ذائقه روحى و روانى بشر

تأثیر موسیقى بر سیستم اعصاب
دانشمندان علم «فیزیولوژى»، دستگاه عصبى انسان را به دو قسمت تقسیم کرده‏اند :
1.
سلسله اعصاب ارتباطى : شاملِ ستون مرکزى عصبى و نخاع، نیمکره‏هاى مغز، اَعصاب محیطى.
2.
سلسله اعصاب نباتى : شامل سیستم سمپاتیک و پاراسمپاتیک.
وقتى که از خارج تحریکاتى بر روى اَعصاب شروع مى‏شود اعصاب سمپاتیک و یا پاراسمپاتیک به میزان تحریکات خارجى وارده تعادل از دست مى‏دهند. بدیهى است هر اندازه بین این دو سیستم عصبى، فاصله‏ها بیشتر شود به همان اندازه نیز نگرانى‏هاى روانى و اغتشاشات فزون‏تر مى‏گردد. و از جمله علل و عوامل تحریکاتِ خارجى، ارتعاشاتِ موسیقى است. موسیقى وقتى که با آهنگ‏هاى نشاط انگیز یا نوارهاى حزن‏آور همراه گردد (مخصوصاً اگر با ارتعاشاتِ عجیب و غریب سمفونیک اجراء گردد) به طور مسلّم تعادل لازمى را که بایستى بین دو دسته عصب نامبرده وجود داشته باشد را بر هم مى‏زند و در نتیجه اصولِ حساس زندگى (اعم از هضم، جذب، دفع، ترشحات، ضربات قلب و وضعِ فشار مایعات بدن مثل خون و...). را مختل ساخته و رفته رفته شخص را به گرفتارى‏ها و امراضى نزدیک مى‏سازد که طب جدید با تمامِ پیشرفت‏هایش نمى‏تواند آسیب‏هاى پیش آمده را درمان کند. مثل اغتشاشاتِ فکرى، اَمراض روانى (افسردگى‏ها و حتى بى‏خیالى‏ها)، سکته‏هاى قلبى و مغزى ( تأثیر موسیقى بر روان و اعصاب، صص 3، 6، 26 و 92 به بعد). پروفسور «ولف آدلر» استاد دانشگاه کلمبیا ثابت کرده که: بهترین و دل‏کش‏ترین نوارهاى موسیقى، شوم‏ترین آثار را روى دستگاه اعصاب انسان باقى مى‏گذارد، مخصوصا اگر هوا گرم باشد این تأثیر مخرب، شدیدتر مى‏شود. «توجه دقیق به بیوگرافى مشاهیر موسیقى جهان نشان مى‏دهد که در دوران عمر به تدریج دچار ناراحتى‏هاى روحى گردیده‏اند و عده‏اى نیز مبتلا به بیمارى‏ شده‏اند. چنان که هنگام نواختن موسیقى درجه فشار خونشان بالا رفته و دچار سکته ناگهانى شده‏اند( همان).
از آن چه گفته شد، چنین به دست مى‏آید که هر نوع موسیقى، به ویژه آهنگ‏هاى احساس برانگیز، تحریکاتى در اعصاب «سمپاتیک» و «پاراسمپاتیک» به وجود مى‏آورد که در نتیجه، تعادلِ این اعصاب به هم خورده و انسان دچار ضعف اعصاب مى‏گردد. آن چه مهم است اینکه ضعف اعصاب نیز، خود امراضِ دیگرى از قبیل: اختلالِ حواس، پریشانى، جنون، ثقل سامعه (سنگینى گوش)، نابینایى، سل و... به وجود مى‏آورد. البته تصور نکنید که مشکل در همین چند مورد اختلال یاد شده خلاصه مى‏گردد. دکتر «الکسیس کارل»، زیست شناس و فیزیولوژیست فرانسوى مى‏نویسد: «کاهش عمومىِ هوش و نیروى عقل، از تأثیر الکل و سرانجام از بى‏نظمى در عادت ناشى مى‏شود؛ و بدون تردید سینما و رادیو در این بحران فکرى سهیم‏اند». موسیقى نه تنها در شنوندگان اثرات منفى بر جاى گذاشته، بلکه در نوازندگان نیز تأثیرات خطرناکى داشته است. اخبار و گزارشات زیر تنها گوشه‏اى از واقعیت است :در ایالتِ «لتیل راک» آمریکا، جوانى که پیانو یاد مى‏گرفت، نغمات موسیقى چنان در روح آن جوان هیجان ایجاد کرد که بدون دلیل از جاى برخاست و با 19 ضربه چاقو، معلم خود را از پاى درآورد (روزنامه اطلاعات، شماره 9622).
«
باخ»، موسیقى‏دانِ اتریشى، به اختلال حواس و کورى گرفتار شد. «فردریک هندل»، موسیقى‏دان آلمانى و «ماریا آلنا» خواننده ایتالیایى و «موریس راول» نوازنده فرانسوى، هر سه به نابینایى مبتلا شدند. «موتزارت» و «شوین» (دو موسیقى‏دان مشهور) به ضعف قوا و سل دچار گردیدند. «شوبرت»، «واکتر»، «دوکونیسى» و «مندلسن» به اختلالاتِ عصبى، پریشان فکرى و کشمکش‏هاى روحى مبتلا گردیدند. «شومان» و «دووراک» گرفتار ضعف اعصاب شدید و سرانجام دیوانگى شدند. «بتهون» در سى سالگى کاملاً ناشنوا شد و پس از ضعف اعصاب، دیوانه گردید.

تأثیر موسیقى بر اخلاق و عرفان
اگر این اصل عقلایی را بپذیریم که همه ابزارها و وسایل، باید طوری انتخاب و استفاده شوند که رهرو را به مقصد و کمال برساند، با توجه به قرار داشتن دین اسلام در اوج حقانیت عقلی و تاریخی، باید گفت بهترین و معتبرترین منابع برای شناخت اینکه چه چیزی برای انسان کمال آور است و او را به خدا می رساند، قرآن کریم و روایات است. از آموزه های اسلامی استفاده می شود که ایمان، تقوی و عمل صالح و مانند آن انسان را به کمال و قرب الهی می رساند، ولی هرگز نداریم که انسان می تواند با موسیقی این مسیر را طی کند و به خدا برسد! البته نمی خواهیم بگوییم موسیقی هیچ گونه تاثیر مثبتی نمی تواند ایجاد کند، گاهی برخی موسیقی های می توانند تاثیر های مثبتی ایجاد کنند مانند اینکه به انسان در برخی لحظاب آرامش می دهد، ولی اینکه انسان با موسیقی بیش از دیگر راهها به خدا می رسد، حرف درستی نیست.اگر این گونه بود پیامبران بیش از دیگران از این راه استفاده می کردند.
با توجه به اینکه جنبه ملکوتى و ماوراى طبیعى در همه نفوس انسانى یکى است؛ چرا این همه اختلاف در نغمه‏ها و نواهاى موسیقى اقوام و ملل وجود دارد؟! این اختلاف به حدّى است که گاهى بعضى از موسیقى‏هاى یک جامعه، براى دیگران نفرت‏انگیز و موجب ناراحتى عصبى مى‏شود. این حقیقت، بهترین شاهد است که تأثرات، عواطف و هیجان‏هایى که به وسیله موسیقى برانگیخته مى‏شود، مربوط به ذات و نفس انسانى نیست که همه در آن مساویند! حتى یک انسان در موقعیت و حالات روانى گوناگون، تأثرات و هیجان‏هاى مختلفى در مقابل یک نوع موسیقى از خود نشان مى‏دهد. بنابراین از آنجا که موسیقى ریشه در جنبه روحانى، معنوى و ماورایى انسان ندارد، نمى‏تواند مدد رسان سلوک عرفانى باشد که در حوزه ملکوتى و جنبه معنوى آدمى و ما بعدالطبیعى او جاى دارد. علاوه بر آنکه اگر موسیقى موجب تعالى روح و معنوى انسان مى‏شد، باید هرکس که بیشتر با آن سروکار دارد، معنوى‏تر و داراى مقام و منزلت ملکوتى بیشتر باشد و حال آنکه واقع، خلاف این موضوع را ثابت مى‏کند.
گفتنى است: «معنى گرایى» نفوس آدمى، ریشه‏اى فطرى دارد و به وسیله عبادت‏ها، خیرات، اعمال نیک، انجام دادن تکالیف و ریاضت معقول نفس - که همگى جزء فعالیت به شمار مى‏روند نه انفعال - به فعلیت مى‏رسد، نه با موسیقى که نخست هشیارى را از نفس بر مى‏کند و آن گاه او را در اختیار ضرب‏ها، فواصل، کمیت‏ها و کیفیت‏هاى خویش مى‏نهد.
ناگفته نماند، مقصود از موسیقى در مباحث یاد شده، موسیقى رایج در میان بشر است؛ نه موسیقى و نغمه‏اى که در طبیعت نهفته و نهان است. البتّه نغمه‏اى که با فطرت آدمى عجین است، مى‏تواند آدمى را به یاد حقیقت خویش، جایگاه خود و معبود خویش بیندازد؛ همان نغمه‏هاى داودى که دل مشتاقان را به حرکت و جنب و جوش وا مى‏داشت. بله اگر موسیقى بتواند حکایتگر آن نغمه‏هاى الهى باشد، قادر خواهد بود که مددکار سالک باشد.
پرسشگر محترم، در پایان بحث، کلماتی از رهبر فرزانه انقلاب را به عنوان مرجعی دینی تقدیم می نماییم : «ببینید، موسیقى اگر انسان را به بیکارگى و ابتذال و بى‏حالى و واخوردگى از واقعیتهاى زندگى و امثال اینها بکشاند، این موسیقى، موسیقى حلال نیست؛ موسیقى حرام است. موسیقى اگر چنانچه انسان را از معنویت، از خدا و از ذکر غافل کند، این موسیقى حرام است. موسیقى اگر انسان را به گناه و شهوت رانى تشویق کند، این موسیقى حرام است؛ از نظر اسلام این است. موسیقى اگر این خصوصیات مضر و موجب حرمت را نداشته باشد، البته آن‏وقت حرام نیست. اینهایى را که من گفتم، بعضى از آنها در موسیقى بى‏کلام و در سازهاست؛ بعضى هم حتى در کلمات است. یعنى ممکن است فرضاً یک موسیقى ساده‏ بى‏ضررى را اجرا کنند، لیکن شعرى که در این موسیقى خوانده مى‏شود، شعر گمراه کننده‏ اى باشد؛ شعر تشویق کننده‏ به بى‏بندوبارى، به ولنگارى، به شهوت رانى، به غفلت و این‏طور چیزها باشد، آن وقت حرام مى‏شود. بنابراین، آن چیزى که شاخص حرمت و حلیت در موسیقى است و نظر شریف امام هم در اواخر حیات مبارکشان - که آن نظریه را در باب موسیقى دادند - به همین مطلب بود، این است. موسیقى لهوى داریم ممکن است موسیقى - به اصطلاح فقهى‏اش - موسیقى لهوى باشد. «لهو» یعنى غفلت، یعنى دور شدن از ذکر خدا، دور شدن از معنویت؛ دور شدن از واقعیتهاى زندگى؛ دور شدن از کار و تلاش و فرو غلتیدن در ابتذال و بى‏بندوبارى. این موسیقى مى‏شود حرام. اگر این با کیفیت اجرا حاصل بشود، اگر با کلام حاصل بشود؛ فرقى نمى‏کند. بنابراین، مرز موسیقى حرام و حلال، عبارت از ایرانى بودن، سنتى بودن، قدیمى بودن، کلاسیک بودن، غربى بودن یا شرقى بودن نیست؛ «مرز» آن چیزى است که من عرض کردم».

 

 

جهت کسب آگاهی های بیشتر در این مورد می توانید از منابع زیر بهره بگیرید :

کتب:
1.
تفسیر نمونه، ج 17، ص13، 19، 24، 25 و 26
2.
مضرات موسیقى، سید احمد خاتمى، نشر قرآن قم
3.
تأثیر موسیقی بر اعصاب و روان (شامل نظریات دانشمندان دنیا)
4.
موسیقى از دیدگاه فلسفى و روانى، استاد علامه محمد تقى جعفرى

مقالات:
1.
موسیقی درمانی در درمان پارکینسون و آلزایمر
مجلات : هنر » مقام موسیقایی » بهمن 1384 - شماره 46
نویسنده: قایمی، پروین
2.
افسردگی را با موسیقی درمان کن
مجلات : روان‌شناسی و علوم تربیتی » روانشناسی جامعه » اردیبهشت 1384 - شماره 22
نویسنده: جودیت ترنر - مترجم: یدالله وند، منیره
3.
بررسی اثر موسیقی درمانگری بر علائم بیماران روان گسیخته
نویسنده: زاده محمدی علی,حیدری محمود,مجدتیموری محمد
مجله روانشناسی پاییز 1380؛ 5
4.
بررسی تاثیر موسیقی درمانگری فعال بر کاهش اختلالات رفتاری و عاطفی کودکان بی سرپرست و بد سرپرست
نویسنده: زاده محمدی علی,ملک خسروی غفار,صدرالسادات سیدجلال الدین,بیرشک بهروز
مجله روانشناسی تابستان 1385; 10
5.
بررسی تاثیر موسیقی درمانگری فعال و فعل پذیر با استفاده از نغمه های ایرانی و غربی بر افسردگی نوجوانان
نویسنده: صدیقی ارفعی فریبرز,آزادفلاح پرویز، فتحی آشتیانی علی، رسول زاده طباطبایی سیدکاظم
مجله روانشناسی پاییز 1382؛ 7
6.
تاثیر دو روش غیر دارویی (آرام سازی پیشرونده عضلانی و موسیقی درمانی) بر میزان درد بیماران سرطانی
نویسنده: شبان مرضیه، رسول زاده نسرین، مهران عباس، مرادعلیزاده فرناز
مجله حیات پاییز 1385؛ 12
7.
تاثیر روشهای موسیقی درمانی و تن آرامی بر اضطراب بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه قلبی
نویسنده: سیاوش وهایی یداله
مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران (اندیشه و رفتار) زمستان 1381; 8
8.
تاثیر موسیقی بر درد فاز فعال مرحله اول زایمان زنان نخست زا
نویسنده: صفدری قندهاری حسین,صالحیان تهمینه، کاظمیان افسانه، فروزنده نسرین، صفرزاده آمنه، حسن پوردهکردی علی
مجله دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد زمستان1371، ش65
9.
تعیین تاثیر موسیقی درمانی بر میزان اضطراب، درد، تهوع و علایم حیاتی بیماران تحت جراحی سزارین در بیمارستان دکتر شریعتی اصفهان در سال 1385
نویسنده: رفیعیان زهرا، آذربرزین مهرداد,صفاری فرد سیامک
فصلنامه علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی بهار 1388، 19
10.
مقایسه تاثیر دو روش تمرین های تنفسی و موسیقی برای کاهش درد ناشی از رگ گیری هنگام تجویز خون
نویسنده: اسماعیلی کتایون، ایران فر شیرین، افکاری بهجت، عباسی پروین، صادقی شکوه
مجله بهبود تابستان 1387; 12

 

باشگاه خبرنگاران

 

www.momtaznews.com

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۱۳
masoumeh sh

نظرات  (۹)

خیلی مطالب خوبی بود ام خیلی زیاد بود
  خیلی عالی بود ممنون از زحمات شما.
۰۲ دی ۹۶ ، ۱۹:۵۹ یک زاخار
مرسی ناب بودش خیلی
سلام . ببخشید نام  و مشخصات نویسنده  این مطلب چیه؟؟/
برای یه تحقیق میخوام
خیلی خوب بود 
منابع رو لطفا بگید

, خیلی خوب بود 

 

 نظر بصورت خصوصی ارسال 

عالی به سایت ما هم سر بزنید موسیقی های بی کلام وآرامش بخش 

Melodys.blog.ir

عالی به سایت ما هم سر بزنید موسیقی های بی کلام وآرامش بخش 

Melodys.blog.ir

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی